bahrampishgir

ایرانگردی/ تاریخ/ خاطرات/گردشگری/ یادداشتها/

bahrampishgir

ایرانگردی/ تاریخ/ خاطرات/گردشگری/ یادداشتها/

یک خاطره

یک روز وارد یکی از شعب تازه تاسیس بانک قرض الحسنه مهر ایران شدم جوانی دیدم که خیلی محجوب بود ، رفتم توی بانک از او پرسیدم آیا وام قرض الحسنه هم می دهید ؟نام بانک که گویایی این موضوع است ، جوان که بعدها فهمیدم ریاست شعبه مذکور را بر عهده داشت با خوشرویی گفت : شرایط وام در برگه ها و بروشورها نوشته شده و خوشحال می شود که ما هم از مشتریان بانک مربوطه شویم. این فرد کسی نبود جز جناب آقای محمد اقبالی که بعدها بیشتر شناختمش ، چون ما کارمندان مجبور برای گرداندن چرخ زندگی خودمان به بانک برای وام مراجعه کنیم بالاخره با بانکها طرف هستیم و چه بخورد کارکنان و روسای بانکها رو بخوبی در ذهن داریم. انصافا این جوان رعنا و سایر کارکنان شعبه مربوطه با ارباب رجوع نهایت تکریم را دارند و تا جایی که ممکن است راهنمایی می کنند تا مشتریان بانک اضافه شده و از طرف دیگر مشکل ارباب رجوع مرتفع گردد. کاشکی سایر بانکهای ما روسا و کارکنانی مثل محمد اقبالی ها داشتند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد